ویراستار ، نویسنده و ناشر: بینش های هارولد ایوانز ، روزنامه نگار سرسخت

او نمادی بود که الهام گرفته از عصبانیت قشر جوان انگلیسی برای انتخاب یک قلم بود مثال او مبنی بر اینکه قرار گرفتن بی وقفه و دقت در ساخت واقعیت ها می تواند برای مبارزه با بی عدالتی استفاده شود.

هارولد ایوانز دوست داشت نقل قول از سلف معروف قرن نوزدهم خود را در مقاله منطقه ای اکو شمالی ، ویلیام استید ، که در انتصاب اظهار داشت: “چه فرصت باشکوهی برای حمله به شیطان است ، مگر نه؟”

هری ایوانز درست همانطور که دانشجویان جوان آمریکایی باب وودوارد و کارل برنشتاین و نقش اصلی آنها در سرنگونی ریچارد نیکسون رئیس جمهور را معبود می کردند ، ایستاد در یک پانتئون از قهرمانان خانگی اواخر قرن بیستم که ما را به فکر انداخت که گزارش تحقیق و تحقیق مبارزات نابالغانه ما نه تنها می تواند جهان را بهتر کند ، بلکه سرگرم کننده ای فوق العاده نیز خواهد بود.

برای ایوانز فقط قهرمان استفاده از روزنامه نگاری برای درست کردن اشتباهات نبود. او همچنین یک ویراستار کاملاً بریتانیایی بود که به رغم تمام اهداف عالیه خود ، فهمید که روزنامه نگاری در درجه اول نه یک فعالیت فکری بلکه یک کار حرفه ای است که خواستار زبانی عضلانی و واضح ، تصاویر فریبنده ، دستگیری عناوین ، طرح کامل صفحه روزنامه است ( اینها را به خاطر می آورید؟) و بیش از هر چیز دیگر ، در عبارتی كه توسط خبرنگار خارجی وی نیكولاس تومالین ابداع شد ، دوز شدیدی از “حیله موش مانند” بود.

به عنوان گزارشگر توله در دهه 1980 انگلیس مارگارت تاچر ، ایوانز به عنوان سردبیر صلیبی روزنامه ساندی تایمز که تیم بینش خود را ، واحد تحقیق روزنامه ، که توسط سلف خود به عنوان یک گروه ویژه تاسیس شده بود ، مشهور کرد. بینش تحت نظر ایوانز بدنام ترین جاسوس روسیه در انگلیس ، کیم فیلبی را افشا کرد. این مجله گزارش رسمی مربوط به قتلهای یکشنبه خونین سال 1972 در ایرلند شمالی را به چالش کشید. و سالها جنگید و علیه شرکتی به نام Distillers به ​​نمایندگی از کودکان معلول داروی شرکت ، تالیدومید ، به عدالت رسید.

ایوانز روزنامه نگاری مبارزات انتخاباتی روزنامه را اختراع نکرده است که یک سری گزارش های خبری تکان دهنده را نه تنها برای افشای حقایق بلکه برای فشار بر تغییر ایجاد کند. تبلوئیدها زودتر به آنجا رسیدند. اوانز با ارج نهادن به تجربه خود در اکو شمالی و ادامه در ساندی تایمز ، جایی که مسئولیت آن را در سال 1967 به عهده گرفت ، پافشاری ناشناخته ای را اضافه کرد. وی که درگیر محدودترین قوانین مطبوعات در اروپای دموکراتیک بود ، برای برپایی مبارزات خود نیاز به تسلط و مقابله با این قوانین داشت.

همانطور که ایوانز در “حمله به شیطان” گفت ، مستندی درباره زندگی و تالیدومید ، یک گزارشگر نمی توانست بازوی خود را در آن سالها بدون دست زدن به دیوارهای قوانین توهین ، تحقیر قوانین دادگاه و اسرار رسمی اسرار کند.

“این وضعیت چگونه بود که کسی بتواند برای آن ایستادگی کند؟” وی پرسید.

قوانین انگلیس در مورد تحقیر دادگاه ممنوعیت پوشش دعاوی مدنی در حال اجرا ، از جمله دادخواست خانواده های تالیدومید علیه Distillers ، تولید کننده را دارد. ایوانز که مصمم بود نقش شرکت را در این رسوایی فاش کند ، پرونده خود را به دادگاه حقوق بشر اروپا برد. وی پیروز شد ، و مجبور به اصلاحات قانونی شد و مطبوعات انگلیس را قادر ساخت تا در دادگاه مواردی را که به نفع عموم مردم است ، پوشش دهند.

این تمایل برای استفاده در همه زمینه ها ، زمینه ایجاد یک اتاق خبر فوق العاده خلاقانه را فراهم می آورد. آلن راسبریدگر ، سردبیر روزنامه گاردین از سال 1995 تا 2015 ، گفت كه خبرنگاران ایوانز “احساس حمایت و محافظت بسیار خوبی از وی می كنند و بنابراین برای وی كاری انجام می دهند.”

“صنعتگر متبحر” “

من برای اولین بار با ایوانز روبرو شدم ، وقتی به عنوان یک کارآموز در روزنامه مطبوعاتی Eastern Daily Press ، با کتاب درسی او در مورد چگونگی نوشتن روزنامه انگلیسی ساده (بدون ویرگول های غیر ضروری) در کلاس درس حفر شدم. . همانطور که دیوید لی ، سردبیر بازنشسته تیم تحقیقاتی گاردین گفت: “او یک استادکار دقیق بود. این فقط درمورد داستان نبود بلکه در تهیه صفحه بود. “

بعداً ، من اوانز را به طور غیرمستقیم و از طریق دوستانش شناختم. این امر پس از آن صورت گرفت که در سال 2001 از جان وایتروو ، باسابقه ترین جانشین وی در ساندی تایمز ، برای دریافت مسئولیت سردبیری تیم بینش که هنوز در حال فعالیت است ، خواستار شدم. یکی از اولین اقدامات تیم جدید من این بود که به خواننده میکروفیلم در کتابخانه روزنامه سر بزنم و نسخه های زیادی از اسکرپ های عالی ایوانز را به اندازه پوستر چاپ کنم تا برای الهام بخشیدن به ما روی دیوار قرار دهد.

در بینش ، ایوانز یک ماشین قانونی عالی ایجاد کرده بود. پیشکسوتان به من گفتند ، هدف از هر تحقیق “یافتن فرد مقصر یا بخش مقصر” بود. اینسایت در تحقیقات خود درباره سقوط هواپیمای DC-10 که به قفل درب بار مرتبط بود ، مورد دوم را انجام داد. فرمول: تلاش بی وقفه و کار گروهی ، پرورش منبع جسورانه ، تحقیق بیش از حد در مورد تمام جزئیات ، و سپس متراکم کردن مداوم واقعیت های اساسی و یک جدول زمانی برای یادداشت “وضعیت دانش”.

در میان برترین های ایوانز خبرنگاران مرحوم فیلیپ نایتلی بودند: وی این حقیقت را کشف کرد که دیپلمات سابق انگلیس ، فیلبی ، که به مسکو گریخته بود ، در حالی که به عنوان رئیس عملیات ضد شوروی برای اطلاعات مخفی انگلیس خدمت می کرد ، خال بوده است ، این یک افشاگری خیره کننده از نفوذ MI6 توسط روسها از نایتلی ، من در مورد خوش بینی ایوانز فهمیدم که ، با توجه به رویکرد صحیح ، تقریباً هر شخصی ، تقریباً در هر موقعیتی ، می تواند ترغیب شود که اسرار لازم برای گفتن را بگوید.

من همچنین از نایتلی یاد گرفتم که ایوانز روزنامه نگار زمان و مکان خود بود. برای ناخنک زدن به داستان تالیدومید ، ایوانز از تاکتیکی که معمولاً در خیابان Fleet استفاده می شد ، استفاده کرد و به سراغ دفتر چک رفت تا مبلغ 8000 پوند برای اسناد اصلی را پرداخت کند. این تصمیم توسط ایوانز در خاطرات خود با عنوان “Chase Chase Chase من” بازگو شد:

“من در مورد اخلاق پرداخت او بحث کردم … آخرین شک پیش از کنجکاوی شدید من در مورد آنچه که اسناد در مورد ریشه نشان می دهد افتاد فاجعه آیا قرار بود وجدان گرانبهای روزنامه نگاری خود را قبل از دستیابی به اطلاعات حیاتی قرار دهم که اگر به نظر می رسید ، توافق خارج از دادگاه ممکن است هرگز نور روز را نبیند؟ خیر. “

برای ایوانز کافی نبود که مطلبی را در صفحه اول مقاله خود ، یکی از معتبرترین صفحات گسترده در دنیای غرب چاپ کنید. او همچنین می خواست اطمینان حاصل کند که هر تصمیم گیرنده ای آن را خوانده است. قبل از رسانه های اجتماعی و ایمیل این کار آسان نبود. در مورد تالیدومید ، این بدان معنی بود که ، همانطور که دستیارش یادآوری می کرد ، نوشتن نامه های شخصی ضمیمه مقاله به هر یک از اعضای 600 به علاوه پارلمان انگلیس است.

“او هرگز اجازه نمی دهد” کودکان

به گفته الین پاتر ، یکی از اصلی ترین گزارشگران این داستان ، یکی از کلیدهای ایوانز قلب بزرگ او همدلی بود که باعث شد وی در اتاق خبر قابل دسترسی باشد ، نسبت به بی عدالتی در جامعه هشدار دهد ، و مشتاقانه علاقه مند به داستان های مبتلایان هستند. “از تمام کارهایی که او در کار حرفه ای خود انجام داد ، فکر می کنم تالیدومید برای او بیشترین معنی را داشت. او هرگز از داستان تالیدومید یا تالیدومیدرها “بچه هایی که فقط باید س toال می کردند و او خودش را در دسترس قرار می داد” را رها نکرد.

اگرچه طرفدار منافع عمومی بود ، اوانز شخصیت سیاسی نبود. مطمئناً ، حداقل جناحی نیست. اما فضای رسانه ای و سیاسی انگلیس ، مانند آمریکا ، در اطراف او تغییر کرد.

در سال 1981 ، ساندی تایمز توسط روپرت مرداک از خانواده تامسون خریداری شد ، وی از ایوانز حمایت کرده بود و اکنون شرکتی را که مالک رویترز است کنترل می کند. . اوانز توسط مرداک برای اداره روزنامه تایمز ، خواهر روزمره ، منتقل شد ، اما پس از اختلاف بر سر کنترل سرمقاله ، پس از یک سال آنجا را ترک کرد.

پس از آن ، در بین برخی در انگلیس این ظن وجود داشت که برخی از روزنامه ساندی تایمز تحقیقات توسط دستور کار محافظه کارانه خود مرداک انجام شد. ایوانز بعداً نوشت که مرداک ادامه داد “هر دو مقاله را برای اهداف سیاسی” دستکاری می کند. مرداک این را انکار کرد. در هر صورت ، ما که گام های هری را در این دو مقاله دنبال کردیم ، به تحقیقاتی که انجام دادیم افتخار می کنیم.

با این وجود ، از آن زمان احساس حزب گرایی روزنامه نگاری انگلیس را نابسامان کرده است. به گفته روسبریدگر ، دوران قبل از درگیری ایوانز و مرداک “نوعی نشانه پر آب از کارزارهای بی علاقه” بود.

هری ایوانز می گفت که بعضی از بزرگترین داستانها اغلب مانند درختان بدون توجه می گذرند. در حال رشد در جنگل ایوانز معیار طلایی روزنامه نگاری تحقیقی را تعیین کرد و بیش از 50 سال است که خبرنگاران را الهام می بخشد. اما بیشتر از تکنیک های او ، آنچه برای من درخشید انگیزه های او ، حساسیت او بود. این انسانیت و احساس شدید بی عدالتی او بود که باعث شد زندگی حرفه ای وی به او کمک کند تا درختان را تشخیص دهد.

(توسط استفان گری از رویترز)

همچنین بخوانید | سر هارولد ایوانز ، سردبیر روزنامه افسانه ای ، در سال 92